.

سه شنبه, ۸ فروردین , ۱۴۰۲

راه شما جوانان نیروی دریایی، راهی پر افتخار است.
                                   حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

طومار و تلاش – فریدون مشیری

تنها درختِ کوچهء ما در میانِ شهر
تیری ست بی چراغ
اهلِ محله، مردمِ زحمت کشِ صبور
از صبح تا غروب
در انتظارِ معجزه ای شاید
در کارِ آب و برق
امضای این و آن را طومار می کنند
شب ها میان ظلمتِ مطلق، سکوتِ محض
بَر خود، هجومِ دغدغه را تا سرودِ صبح
هموار می کنند
گفتم سرودِ صبح؟
آری! به روی شاخهء آن تیرِ بی چراغ
زاغانِ رهگذر
صبحِ ملولِ گمشده در گرد و خاک را
اقرار می کنند
***
بابک میانِ یک وجب از خاکِ باغچه
بذری فشانده است
وز حوضِ نیمه آب
تا کشتزارِ خویش، نهری کشانده است
وقتی که کامِ حوض
چون کامِ مردمانِ محل، خشک می شود
او برگهای مزرعه سبزِ خویش را
با قطره های گرمِ عرق، آب می دهد
***
در آفتابِ ظهر، که من می رسم ز راه
طومارِ تازه ای را، همسایه عزیز
با خواهش و تمنا، با عجر و التماس
از خانه ای به خانهء دیگر
سوغات می برد
***
این طفلِ هشت ساله ولیکن
کارش خلافِ اهلِ محله ست
در آفتابِ ظهر، که من می رسم ز راه
با آستینِ بر زده در پای کشتزار
بر گونه، قطره های عرق شهدِ خوشگوار
از بیخ و بن کشیده علف های هرزه را
فریاد می زند:
بابا! بیا… بیا…
گل کرده لوبیا!
***
لبخند کودکانهء او درس می دهد
این خاکِ خارپرورِ باران ندیده را
با آستینِ برزده آباد می کنند
از ریشه می زنند علفهای هرزه را
آنگاه
با قطره های گرمِ عرق، باغ های سبز
بنیاد می کنند…

زنده یاد فریدون مشیری

دیدگاهتان را بنویسید

*

code

بستن منو