.

جمعه, ۱۹ خرداد , ۱۴۰۲

راه شما جوانان نیروی دریایی، راهی پر افتخار است.
                                   حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

ریشه در خاک – فریدون مشیری

تو از این دشتِ خشکِ تشنه، روزی کوچ خواهی کرد
و اشکِ من، تو را بدرود خواهد گفت
نگاهت؛ تلخ و افسرده ست
دلت را خارخارِ ناامیدی، سخت آزرده ست
غمِ این نابسامانی، همه توش و توانت را، ز تن بُرده ست
***
تو با خون و عرق، این جنگلِ پژمرده را رنگ و رمق دادی
تو با دستِ تهی، با آن همه طوفانِ بنیان کن در افتادی
تو را کوچیدن از این خاک، دل برکندن از جان است
تو را با برگ برگِ این چمن، پیوندِ پنهان است
***
تو را این ابرِ ظلمت گسترِ بی رحمِ بی باران
تو را این خشکسالی های پی در پی
تو را از نیمه ره برگشتنِ یاران
تو را تزویرِ غمخواران، ز پا افکند
تو را هنگامهء شومِ شغالان
بانگِ بی تعطیلِ زاغان
در ستوه آورد
***
تو با پیشانیِ پاکِ نجیبِ خویش
که از آن سوی گندمزار
طلوعِ با شکوهش، خوشتر از صد تاجِ خورشید است
تو با آن گونه های سوخته از آفتابِ دشت
تو با آن چهرهء افروخته از آتشِ غیرت
که در چشمانِ من والاتر از صد جامِ جمشید است
تو با چشمانِ غمباری، که روزی چشمهء جوشانِ شادی بود و
اینک حسرت و افسوس، بر آن سایه افکنده ست
خواهی رفت
و اشکِ من، تو را بدرود خواهد گفت
***
من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشقِ این خاک، اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست می مانم
من از اینجا چه میخواهم نمیدانم
امیدِ روشنایی گرچه در این تیرگی ها نیست
ولی من باز در این دشتِ خشکِ تشنه می رانم
من اینجا روزی آخر از دلِ این خاک،
با دست تهی، گُل بر می افشانم
من اینجا روزی آخر از ستیغِ کوه، چون خورشید
سرودِ فتح میخوانم
و می دانم
تو روزی باز خواهی گشت…

زنده یاد فریدون مشیری

دیدگاهتان را بنویسید

*

code

بستن منو