سیر، یک روز طعنه زد به پیاز
که: “تو مسکین، چقدر بد بوئی”
گفت: “از عیبِ خویش بیخبری
زآن ره از خلق، عیب میجوئی
گفتن از زشترویی دگران
نشود باعث نکو روئی
تو گمان میکنی که شاخِ گلی
به صفِ سرو و لاله میروئی
یا که همبوی مشکِ تاتاری
یا ز اَزهارِ باغِ مینوئی
خویشتن، بی سبب بزرگ مکن
تو هم از ساکنانِ این کوئی
ره ما، گر کج است و ناهموار
تو خود، این ره چگونه میپوئی؟
در خود، آن به که نیک تر نگری
اول، آن به که عیبِ خود گوئی
ما زبونیم و شوخ جامه و پست
تو چرا شوخِ تن نمیشوی؟!…”
زنده یاد پروین اعتصامی