مُعاشران! گِرِه از زلفِ یار، باز کنید
شبی خوش است،بدین قصهاش دراز کنید
حضورِخلوتِ انس است ودوستان جمعند
«وَ اِن یَکاد» بخوانید و دَر فَراز کنید
رُباب و چنگ، به بانگِ بلند میگویند
که گوشِ هوش، به پیغامِ اهلِ راز کنید
به جانِ دوست، که غم پرده بَر شما نَدَرَد
گر اعتماد، بَر اَلطافِ کارساز کنید
میان عاشق و معشوق، فرق بسیار است
چو یار، ناز نماید، شما نیاز کنید
نَخُست موعظهء پیرِصحبت،این حرف است
که از مُصاحبِ ناجنس، احتراز کنید
هرآنکسی که دراین حلقه نیست زنده به عشق
بر او نَمُرده، به فتوای من، نماز کنید
وگر طلب کُنَد انعامی از شم، حافظ
حَوالَتَش به لبِ یارِ دلنواز کنید
حافظ شیرازی – قرن هشتم